حوزه نیوز به منظور پاسداشت از سنگربانان غدیر و ترویج حقیقت همیشه جاوید معرفی حضرت علی(ع) به عنوان وصی و جانشین آخرین فرستاده خدا، سلسله گفتگوهایی را با اساتید و روحانیونی که با مرحوم علامه امینی صاحب کتاب الغدیر به عنوان سنگربان غدیر و مروج واقعه غدیر همکاری داشته و یا پس از تدوین آن در خصوص موضوعات الغدیر کار ترجمه و شرح را انجام داداند، منتشر میکند.
آنچه در پی میآید گفتوگوی خبرنگار علمی و فرهنگی مرکز خبر حوزه با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی فرجپور که ضمن درک علامه امینی به صورت تخصصی کتاب الغدیر را شرح و تفسیر کرده است.
* در ابتداء بفرمایید چطور شد که علامه امینی به فکر نوشتن الغدیر افتادند و این کتاب چگونه نوشته شد ؟
زمانی که مرحوم علامه امینی در کتابهای موجود، مطالعاتی انجام دادند و مظلومیت اهل بیت (ع) را مشاهده نمودند خود را موظف به دفاع از مکتب اهل بیت (ع) دیدند و شروع به نوشتن الغدیر کردند، همانطور خودشان گفتهاند برای نوشتن الغدیر، ده هزار کتاب را از ابتدا تا انتهی مطالعه کردهاند و سپس با تهیه و تنظیم این کتاب، حقایقی را که تاریخ بر آن پرده کشیده بود بر ملأ کردند و حدیث معروف «من کنت مولاه فعلی مولاه» را از روی آیات، احادیث و ابیات شعرا و ادبای با سواد و دانشمندی که در طول چهارده قرن به این حدیث پرداختهاند را جمع آوری کردند تا در این 11 مجلد چاپ شد.
شروع آن با اشعار حسان بن ثابت میباشد، حسان در محضر پیامبر بعد از حادثه غدیر از پیامبر (ص) اجازه خواست تا این واقعه بزرگ را به نظم بکشاند[1] و با کمال تاسف دست تحریف، آن اشعار را از دیوان حسان بن ثابت حذف کرده است، اما ادبا و علمای عامه همین اشعار را از حسان بن ثابت نقل کردهاند، علامه امینی در الغدیر اشعار مربوط به حادثه غدیر از حسان بن ثابت تا قرن 14 را بررسی کرده اند.
بسیاری از علمای عامه اصرار دارند، معنی ولایت در حدیث شریف غدیر بغیر از "ولایت" به معنای امامت است، لذا علامه امینی شواهدی از ادبا و شعرا آوردهاند که آنان همین معنای ولایت را فهمیدهاند و در این چهارده قرن همه شعراء و عده قلیلی از علمای عامه از «مولی» معنی "اولی بالتصرف" را فهمیدهاند؛ از این رو علامه امینی کتبی را که به حدیث غدیر پرداختهاند نام میبرد و معرفی میکند و روایاتی که در قرن اول این حدیث را نقل کردهاند را بیان میکنند و یکصد و ده سند از صحابه و بیش از آن از تابعین برای حدیث غدیر ارائه دادهاند.
* کتاب شریف الغدیر غیر از 11 جلدی که به طبع رسیده است مجلدات دیگری هم دارد که به طبع نرسیده است، شما اطلاعی از این مطلب دارید ؟
گویا الغدیر در حدود بیست جلد بوده و از 9 جلد آن اطلاع دقیق ندارم.
* بازتاب کتاب الغدیر در جامعه اسلامی آن عصر چگونه بود ؟
از تقریظهایی که بر این کتاب نوشته شده میتوان این مطلب را بدست آورد، در عراق و سوریه و مصر غیر از خاصه و طرفدارن اهل بیت علیهم السلام، عده زیادی از اهل سنت هم تقریظهایی به نظم و نثر بر این کتاب نوشتند، حتی ملک فاروق پادشاه وقت مصر و پادشاه اردن تقریظهایی بر الغدیر دارند که در مقدمههای الغدیر چاپ شده است و در بین علمای شیعه، آیات عظام سید محسن حکیم؛ سیدهادی شیرازی، آل یاسین؛ علامه اردوبادی و بسیاری دیگر بر این کتاب شریف تقریظهایی نوشتند و دو تای از این چهار نفر به آیه « ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ » [2] استناد کردهاند و دو نفر دیگر به آیه شریفه «لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِه » [3] استناد نمودهاند.
مرحوم صاحب الذریعه در تقریظی که برای الغدیر آورده است خطاب به علامه امینی میگوید: «من از خدا میخواهم که از عمر من بکاهد و بر عمر شما بیفزاید» تا شما این کتاب را به پایان ببرید، مرحوم شرف الدین عاملی، نویسنده المراجعات،، بر جلد هفتم الغدیر، تقریظی دارد و میگوید: «علامه امینی؛ شما جایی دست گذاشته اید که بدون آن زندگی بی معنا و پوچ میباشد و شما آن بزنگاه و نقطه حساس را احیا کرده اید».
لذا در بین عامه و بزرگان شیعه همه به دید مثبت به این کتاب نگاه کردهاند. علامه شرف الدین میافزاید: اگر قومی این کتاب را جمع میکرد، قابل تقدیر بودند تا چه رسد به اینکه شما به تنهایی این کتاب را تالیف و تدوین نموده اید.
* روش علامه امینی در تألیف کتاب الغدیر چگونه بود و مهمترین دغدغه ایشان چه بود؟
روش علامه امینی بیشتر کلامی و در رتبه دوم تاریخی است و دغدغههای ایشان اجحافهایی بود که در طول تاریخ درباره اهل بیت علیهم السلام و پیروان ایشان شده بود و این حق کشیها باعث شد علامه به دفاع از حقیقت بپردازد و مقداری از آن حق کشیها را در جلد سوم الغدیر بیان میکند؛ مثلا درباره حضرت زهرا در روایات شیعه و سنی آمده است که « قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضَى لِرِضَاكِ » [4] و امثال اینها و یکی از علمای عامه مثل ابن کثیر درباره آن حضرت، بسیار حق کشی کرده است و گفته است اگر ادعا میکنید فاطمه از خلفا ناراضی بوه است، نارضایتی یک زن چه ضرری میتواند به خلفا بزند و در این باره علامه امینی جواب داده است که شما با این حرف معیارهای دینی را زیر پا میگذارید، چگونه این حرف را میزنی در حالی که پدر بزرگوارشان « وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى » است[5]و فرموده است خدا از خشم فاطمه، خشمگین میشود. بنابراین علامه در الغدیر حق کشیها را اثبات کرده است و پرونده مورخین را بر ملا میکند.
* اگر بخواهیم الغدیر حضور پر رنگ تری در جامعه داشته باشد، چه کاری باید بکنیم ؟
برای این کتاب باید تلخیصهای مختلفی بیان شود، تلخیصی برای سال اول حوزه و دانشگاه و در مرحله بعد، تلخیصی مفصل تر از آن برای سال دوم و مفصلتر از دومی برای سال سوم و همینطور پنج یا شش رقم تلخیص از این کتاب صورت گیرد، هم به فارسی و هم به عربی. برای جلوگیری از تهاجم علیه شیعه این کتاب به سبکهای مختلف ترجمه و در حوزه و دانشگاه تدریس شود.
* آیا کاری هم صورت گرفته است ؟
البته آقای محمد حسین شفیعی شاهرودی، الغدیر را تلخیص کردند و چاپ شده ولی این تلخیص در واقع شبیه خود الغدیر است و تنها کسانی میتوانند از آن استفاده کنند که با الغدیر آشنا باشند.
* نحوه آشنایی شما با علامه امینی چگونه بود؟
من ایشان را دو بار زیارت کردم، یک بار در قم و بار دوم زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بودند به عیادت ایشان رفتم و بیشتر با تالیفات ایشان انس داشتم و از سالهای طولانی با الغدیر مانوس بوده ام و اخیرا در شماره 105 و 106 مجله «تراثنا» مقاله ای از بنده درباره جرح و تعدیلات که «عامه» درباره راویان انجام دادهاند چاپ شده است و در آنجا اثبات کرده ام، این جرح و تعدیلات تعصبی میباشد و علمی نیست و در آنجا کلماتی از الغدیر آورده ام که نامش از انس بنده با الغدیر میباشد.
* توصیههای علامه امینی چه بود ؟
ایشان در ضمن تالیفاتش کتاب مختصری به نام «ادب الزائر» نوشته است در این کتاب درباره آداب زیارت، مطالبی دارد که کمتر کسی به این نکته اشاره نموده است، البته مرحوم شیخ عباس قمی و مرحوم شیخ محمد طه نجف نیز به این نکته اشاره دارند و آن اینکه در حرم اهل بیت (ع) زائر نباید صدایش را حتی برای خواندن زیارت و دوم اینکه شیعه دو منبع منحصر به فرد دارد و آن دعا و زیارت است و حقیقت دعا و زیارت آن نیست که ما انجام میدهیم بلکه زیارت معمول ما رقیقه آن حقیقت است و دعا و زیارت هر دو دانشگاه تربیت اسلامی میباشند، امام سجاد علیه السلام در دعای 42 صحیفه که در هنگام ختم قرآن میخواندند میفرمایند: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُكَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّيْتَنَا عَلَيْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ يُطِقْ حَمْلَهُ. [6]
خدایا این قرآن را مجمل و سربسته فرستادی و نکات برجسته و عجائب آن را به پیامبر الهام کرده ای و تفسیر آن را به ما اهل بیت (ع) آموختهای.
ما برای شاهد این جمله امام سجاد علیه السلام از نماز، شاهد میآوریم، یکی از ارکان دین نمار است، در نماز میخوانیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ * صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»[7] از خداوند هدایت میخواهیم، اما معنای آن را نمی دانیم، نمی دانیم کدام فرقه، اهل نعمت است و کدام یک، مورد غضب، ولی در زیارت جامعه این معنا روشن میشود، همان طوری که در زیارت جامعه میخوانیم « َ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ » [8] این عبارت معنای " اهدنا " را روشن میکند و هدایتی که در نماز میخوانیم مختص به اهل بیت (ع) است یا اگر بپرسید صراط مستقیم کجاست ؟ باز در زیارت جامعه آمده است « أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم».
علامه امینی میفرمودند: حقیقت زیارات و دعا تنها در مکتب تشیع هست و جای دیگر این حقایق را سراغ نداریم.
«آیت الله سید سعید حکیم» یکی از علمای حاضر کتابی درباره واقعه عاشورا دارد و در آنجا میفرماید: « ترکیزها فی نفوس الشیعه» هدف از معارفی که در زیارت نامهها آمده، این است که در روح و روان شیعه رسوخ داشته باشد، چون اینها معانی میباشند که شارح قرآن هستند، طبق فرمایش امام سجاد تفسیر و تبیین قرآن در زیارت نامهها بیان شدهاند و علامه امینی بر این معنا اصرار دارد و میفرماید: زیارت حاوی معارف است، زیارت، توحید است، زیارت حقیقت معارف دین و اخلاق اسلامی است و ای کاش این فرمایشات علامه امینی اجرا بشود و زوّار اهل بیت علیهم السلام بهره بیشتری ببرند.
همچنین علامه امینی سفارش میکنند، زائر در تشرف به حرم باید مجسمه خضوع باشد، کما این که علامه، خودش مجسمه این ادب و خضوع بود و زائر اگر با صدای بلند زیارت بخواند ممکن است خدای نکرده موجب بطلان عملش گردد و استناد به آیه « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ »[9] میکند ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنانكه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود.این آیه درباره پیامبر(ص) است، اما طبق آیه مباهله ( آل عمران آبه 61) که امیر المومنین نفس پیامبر(ص) معرفی میشود، این آیه شامل حال ائمه(ع) نیز میشود چرا که ایشان نفس رسول الله(ص) هستند و از این نوشتهها بر میآید که مسلمانان باید به این مطالبی که در الغدیر و عبقات و امثال اینها بیان شده است، ارزش بیشتری قائل شوند و به مسائل اعتقادی، بیشتر بپردارند.
آیت الله نجمی که به تازگی مرحوم شد زمانی که تازه مشغول به تالیف کتاب سیری در صحیحین شده بود و علامه امینی کار ایشان را ملاحظه کرده بودند گفتند: این راه را ادامه بدهید و این از همه رشتهها ارزنده تر و مفید تر است.
* از آثار دیگر علامه امینی بگویید ؟
ایشان تالیفات مختلفی دارند از جمله «ثمرات الاسفار» 4 ج؛ «شهدا الفضیله»؛ «ادب الزائر»، «سیرتنا و سنتنا» و.. اما کتاب سیرتنا و سنتنا باید تبلیغ شود، این کتاب شامل مباحثی بوده که در سفر ایشان به حلب مطرح شده است، در آنجا علمای اهل سنت گفتند: ما هم امام حسین را دوست داریم، اما این اقامه عزای امام حسین موجب اختلاف میشود و علامه امینی میفرمایند: «سیرتنا و سنتنا»؛ یعنی روش و رفتار ما عین رفتار رسول الله(ص) است و از تولد حضرت تا روزی که پیامبر اسلام(ص) در حال حیات بودند هر سال در منزل یکی از همسرانشان مجلس عزا به پا میکرده است و در مولودی امام حسین ظلمهایی که بر امام حسین وارد میشود را بیان میکردند و ما از سنت رسول الله تخطی نکردیم و ایشان احاطه کاملی به منابع اهل سنت داشتند، در سخنرانیهایشان میفرمودند: حدود 300 روایت در کیفیت صلوات است و همه مشتمل بر آل میباشد « اللهم صل علی محمد و علی آل محمد» در جلد 9 احقاق الحق این سیصد روایت آمده است؛ یکی از نکاتی که در الغدیر تاکید میکنند این است که این مسائلی را که در الغدیر آوردهام از کل فرق اسلامی است و همه از کتب اهل سنت است، حنفی و شافعی و .. اینها مطالب اسلامی است و مربوط به یک مذهب خاص نیست.
* معاشرتهای ایشان با چه کسانی بود ؟
ایشان تلاش میکردند خود را با فرمایشات اهل بیت(ع) نزدیک کنند و در تلاش احیای مکتب اهل بیت(ع) بودند و با آن درجه علمیشان برای اینکه کتابی را از کسی امانت بگیرند؛ به خانه افرادی میرفتند که در مراتب علمی از ایشان پایین تر بودند و چه بسا اگر متوجه میشدند در نزد شخص دکان دار محله، کتابی درباره اهل بیت(ع) موجود است به ملاقات او میرفتند و آن کتاب را رویت میکردند، مرحوم امینی به کربلا و بغداد و .. میرفتند و خواهش میکردند کتابخانههای شخصی افراد را ببینند.
* آیا الغدیر به خوبی شناسانده شده است ؟
این اثر با این همه اهمیت و ارزندگی، ناشناخته مانده است، اهل قلم و نوشتار و کسانی که رسانهها در دست ایشان است باید در احیا و ترویج آن تلاش کنند؛ میرزای بزرگ شیرازی درباره عبقات الانوار فرموده است: بر هر مسلمان لازم است به هر کیفیتی میتواند در ترویج این کتاب و تطبیق عقاید خود با این کتاب تلاش وافر داشته باشد، اگر ایشان کتاب الغدیر را ملاحظه میکرد قطعا همین سفارش را درباره الغدیر میفرمودند، الغدیر، عبقات زنده است، در زمان مرحوم میر حامد حسین، آدرس دهی مرسوم نبود، مثلا میگوید: بخاری این مطلب را گفته است. ولی مرحوم امینی با آدرس، مطالب خود را بیان نموده است و آن مطالب و مطالبی را که حتی در عبقات نیامده است، آورده است جلد 1 و مقداری از جلد 2 با عبقات مشترک است، اما مطالب جلد 3 تا آخر مجلدات الغدیر منحصر به الغدیر است و در عبقات نیامده است و این امتیاز الغدیر است.
* وظیفه حوزه و مسئولین حوزوی و دانشگاهی در ترویج این اثر چیست ؟
الغدیر پالایش تاریخ است و جعلیات را بر ملا میکند و تهمتهایی که به اهل بیت(ع) و شیعیان ایشان زده شده است را میزداید بنابراین هر شخصی به وسع و توان خود در احیای این کتاب مسئولیت دارد در پایان جمله ای از شهید مطهری در باب عظمت کتاب الغدیر نقل میکنم، مرحوم شهید مطهری در یادنامه علامه امینی گفتهاند: «الغدیر یوحد الصفوف الاسلامی»، الغدیر باعث وحدت اسلامی است.
[1] - الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم؛ نويسنده: جمال الدين يوسف بن حاتم شامى؛ وفات: قرن هفتم؛ تعداد جلد واقعى: 1؛ زبان: عربى؛ موضوع: چهارده معصوم عليهم السلام؛ ناشر: جامعه مدرسين؛ مكان نشر: قم؛ سال چاپ: 1420 ق، ص 235
كان آخر قوله صلّى اللّه عليه و آله في غدير خم [عند] مرجعه من حجّة الوداع و قد نزل جبرئيل عليه السّلام عليه صلّى اللّه عليه و آله بهذه «الآية يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ » و « أوحى اللّه إليه: وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ » بعد أن قال له:« وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ » فلمّا أخبره ربّه أنّه قد عصمه من الناس قام خطيبا فيهم، و أخذ بيد أمير المؤمنين عليه السّلام، و قال بعد كلام له في خطبته: «من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه»، فاستأذنه حسّان بن ثابت في ذلك المقام، فأذن له فقال:
يناديهم يوم الغدير نبيّهم بخمّ فاسمع للنبيّ مناديا
يقول فمن مولاكم و وليّكم فقالوا و لم يبدوا هناك التعاميا
إلهك مولانا و أنت وليّنا و لن تجدنّ منّا لك اليوم عاصيا
فقال له قم يا عليّ فإنّني رضيتك من بعدي إماما وهاديا
[2] - سوره بقره آیه 2
[3] - سوره فصلت آیه 42
[4] - بحارالأنوار ج : 30 ص : 353 ؛ اسناد این حدیث در منابع اهل سند در الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، ج3، ص: 256 بیان شده است
[5] - سوره نجم آیه 3
[6] - دعای 42 صحیفه سجادیه (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ خَتْمِ الْقُرْآنِ)
[7] - سوره مبارکه حمد آیات 6و 7
[8] - منلايحضرهالفقيه ج 2 ص 613
[9] - سوره حجرات آیه 2